خاک باران خورده

خاک،منم...و باران،لطف بی انتهای تو

خاک باران خورده

خاک،منم...و باران،لطف بی انتهای تو

خاک باران خورده

از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم
ها می‌روم از این منِ خاکی جدا شوم

من زادۀ زمینم و تا عرش می‌روم
پر می‌کشم، مسافر اُمُّ‌القُرا شوم

این چند روز، فرصت خوبی‌ست تا که من
از چند سال بندگی تن جدا شوم

تا نقطهٔ عروج دل خویش پر زنم
از خود جدا شوم، همه محو خدا شوم

با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب
از تیرگی این همه ظلمت رها شوم

لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم
با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم

در لحظهٔ طواف بگردم به گِرد یار
سرگشته چون تمامی پروانه‌ها شوم

در جستجوی زمزم جوشان عاشقی
از مروه تا صفا بروم، باصفا شوم

حرف تمام شعر همین است؛ این که من
در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم
#سید_محمدجواد_شرافت

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ مرداد ۹۹، ۱۵:۲۰ - سامان رضوانی
    ممنون
  • ۱۵ مرداد ۹۹، ۱۵:۱۹ - سامان رضوانی
    جالبه
  • ۱۵ مرداد ۹۹، ۱۵:۱۶ - سامان رضوانی
    زیبا بود
  • ۱۵ مرداد ۹۹، ۱۵:۰۷ - الناز نوبخت
    ممنون

عقیلۀ هاشمیان

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۱ ب.ظ

تو کیستی که عقل مجنون توست          عشق به تو عاشق و مدیون توست

تویی جگرگوشهٔ آل کسا          به درک تو فهم رسا، نارسا...

چشم علی محو تماشای تو          به جای پای فاطمه پای تو...

تو گردش ثبات اهل‌بیتی          تو مجمع صفات اهل‌بیتی

دفاع تو، صبر تو، احساس تو          حسین تو، حسن تو، عباس تو

تو برده‌ای فیض حضور همه          تو بوده‌ای سنگ صبور همه...

روی تو حسرتِ دل آفتاب          موی تو شب ندیده حتّی به خواب

خاک رهت به عرش پهلو زده          پیش قدِ تو سرو زانو زده...

نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات          سایهٔ تو ندیده همسایه‌ات

مدرسهٔ تو دامن فاطمه         معلّمی ندیده و عالمه

اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی         عقیلهٔ هاشمیان زینبی

لبت «یکی گوی» دو تا نگفته          هر چه شنیده جز خدا نگفته

صدای تو دل از علی می‌برد         ناز تو را فاطمه هم می‌خرد

ولادتت ولادت گریه بود           گریهٔ تو شهادت گریه بود

تو عین عرفان وِرا نور عین          کشتهٔ حقّی و شهید حسین

تو روح صوم و معنی صلاتی          تو ساحل سفینةالنّجاتی

حسین امید خلق در عالمین          ولی به هر غم تو امید حسین

نام شما هر دو به دنبال هم          آینهٔ همید و تمثال هم

چنان که نام خالق و رب یکی‌ست          نام حسین و نام زینب یکی‌ست...

 

حاج علی انسانی

منبع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی